Monday, March 15, 2010

28


اين روزا هر جا ميري از كافه گرفته تا بازار و مغازه و تاكسي اين موزيك همه چي آرومه ، من چقد خوشحالمو مي شنوي اما به خدا كه هر موقع مي شنومش دچار يه استرس كوفتيي مي شوم..آخه جالب اينجاس كه هر موقع اين خواننده گرامي عر عر مي فرمودنو از آروميه محيط و خوشبختيو اطمينانش مي گفته من تو شرايطي بودم كه از عصبانيت همرو گاز مي گرفتم..مثل امروز

تو تاكسي نشستم و دوتا اقاي محترمم كنار دستم و يه آقايي هم جلو و راننده ي عزيزمونم همه چي آرومرو با صداي بلند گذاشته و لذتي مي بره كه فك نمي كنم موقع بهترين س ك س.اش هم همچين لذتي برده باشه،حالا سرعت ماشين لاكپشتي و ترافيك هم كه طبق معمول كار خودشو مي كنه و من

آخ من

مــــــــــــــــــــن سرم ديگه كامل بيرون از شيشه بود و هر دو دقيقه يه بار استفراغ تا تو گلوم ميومد و دوباره مي رفت پايين..از بس كه بوي خوبي مي داد اين آقا پسر بغل دست من......واي هر چقد از بوي بد عرق اين من بگم كم گفتم انگار لوله تمام فاضلاباي تهران تو دماغ من بود و قربون اعتماد به نفسش برم من كه ديگه كم مونده بود دستشو بندازه دور گردن من...هر چي خواستم به رو خودم نيارم نشد و آخر سر برگشتم گفتم آقا؟ با لبخند گفت خانوم؟ گفتم آخه مگه يه دئودورانت چسكي چنده كه نمي زني به خودت انقد بو لاش مرده ندي؟ يهو چشاش گرد شد چشاي اين كه گرد شد ديدم چشاي بغل دستيشم گرد شد،بعد راننده ام با چشاي گردتر از تو آينه نگام كرد و آقاي جلوييم نديدم چشاشو اما از تكون سرش فهميدم احتمالا اونم گرد شده..خلاصه يارو قرمز شد،بنفش شد،زرد شد،به تته پته افتاد گفت من نيستم خانم اين آقاهه بو مي ده اونم گفت نه به خدا حتما يكي ديگس و راننده ام گفت نه خانم من كه هر روز مي رم حموم و خلاصه فقط مي موند خودم! كه حتما خبر نداشتم ديگه

خلاصه اينكه علت دوام ما ملت جواد ما!بعــــــله